بهاری دیگر، با شکوهی شگفت انگیز، بساط سبزینه خود را بر طبیعت بی رنگ گسترد، رنگ گل های گوناگون این سفره گشوده را مزین نمود، نغمه مرغان خوش الحان فضای دشت و چمن را پر کرد و سردی و سکوت سنگین طبیعت را در هم شکست، همه آمدند، رستند و روییدند.
میل به صعود در مسیر تکامل در همه چیز جلوه گر شد، نسیم دل انگیز و روح پرور بهاری با برگ برگ شکوفه های رسیده از راهی دور و گذشته از کویر زمستانی سخت به نجوا پرداخت و با گفتگویی در رمز و رازی نهانی سر در آغوش یکدیگر بردند و به شرح فراقی جانسوز در پی خزانی طولانی پرداختند. بلبل از عشق گل سرمست و غزلخوان همچو دیوانه ای پریشان، شاداب و بی قرار، هر لحظه بر گلزاری و هر دم بر گلستانی سرود عشق و شوریدگی آغاز نمود. آرام آرام دست مشّاطه زمان به آرایش طبیعت بی رنگ پرداخت. سردی و رخوت ایام، که بر همه چیز حاکم بود، در گوشه ای پنهان گشت و گرم و شوق شکوهی شگفت آور چهره عروس طبیعت را دگرگون نمود.
بنفشه در سایه نرگس آرمید و شکوفه بر رخسار محبت نهال دوستی به جلوه گری پرداخت. همه چیز هر چه در نهانخانه وجود خویش نهفته بود بی دریغ در مقدم مهر انگیز بهار عرضه نمود تا در دو دیوار شهر زندگی را بیارانید و رنج و اندوه زمستانی را فراموش کنند. شبنم چون دانه الماس بر نگین برگ گل جای گرفت و گل سرمست و مغرور بر سفره بهار به جلوه گری پرداخت. هنگامه خود آرایی و دلربایی در جشن با شکوه بهار به اوج خود رسید و هر چیز و هر کس به طریقی می کوشد تا در این فرصت گوی سبقت از دیگران برباید و بر تخت دلربای نشسته، تاج «جمال الهی» بر سر بگذارد.
به شکرانه فرصتی نو که ارزانی مان داشته اند، «هفت سین» می گشاییم. به پاس عشق که تنها تنور گرمی مان بود، تنها اجاق دل های سرما زده مان، هفت سین می گشاییم،فواره های میدان اگر روشن اند، نماد سرزندگی شهرند،سبزینه ها اگر سبزند، تصویر دل های سبزند. ” باده از ما مست شدنی، ما از او”
سال نو مبارک
روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری مرکز اطلاعات مرجع ایرانیان